کد خبر: ۹۱۰۰
۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۱

یادی از مدیر مدرسه‌ای که ۲۲ سال در حاشیه شهر خدمت کرد!

هاشم خوش‌شنو معتقد بود: برای انجام هر کاری باید شوق داشته باشید. نزدیک ۲۲‌سال است که در همین مدرسه و در مهدی‌آباد، که حاشیه شهر است، خدمت می‌کنم و این باعث افتخار من است.

سی‌سال‌و‌اندی در حاشیه شهر مشهد خدمت کرد، بیشتر در محله مهدی‌آباد. مرحوم هاشم خوش‌شنو را می‌گویم؛ مدیر هنرستان اندیشه، دبیرستان مرحوم علی‌اکبر قصاب و دبیرستان نوبت دوم شفا. او عاشق کارش بود؛ به‌همین‌دلیل وقتی سال‌۱۳۹۹ بازنشسته شد، دوباره سر کار برگشت.

۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، زمانی‌که مدیر نمونه استان شده بود، در شهرآرا‌محله با او گفتگو کردم، اما عمرش به دنیا نبود و در آبان سال‌۱۴۰۱ به رحمت خدا رفت. بهانه ما آن روز، گرامیداشت هفته معلم بود و حالا یاد آن آشنای مهربان.

 

خانواده‌ای به‌اندازه مدرسه

هاشم خوش‌شنو متولد‌۱۳۴۸ و از سال‌۱۳۶۵ وارد عرصه معلمی شده بود. در آن گفتگو، وقتی صحبت از کار در حاشیه شهر بود، گفت: «برای انجام هر کاری باید شوق داشته باشید. نزدیک ۲۲‌سال است که در همین مدرسه و در مهدی‌آباد، که حاشیه شهر است، خدمت می‌کنم و این باعث افتخار من است.»

گفت: «معلمی عشق می‌خواهد.» و اضافه کرد: «بودن با دانش‌آموزان و آموزش آنها پر از حس خوب است، به‌ویژه درس‌دادن در حاشیه شهر. بااینکه خانواده این دانش‌آموزان مشکلات اقتصادی دارند و فرزندانشان با سختی بزرگ می‌شوند، بچه‌هایی مهربان و قدرشناس بار می‌آورند. خود من همه دانش‌آموزان هنرستان را با اسم کوچک صدا می‌کنم و به همه آنها ارادت دارم.»

او در آن گفتگو، تلخ‌ترین روز کاری‌اش را روز فوت یکی از دانش‌آموزان و شیرین‌ترین ایام را روز‌های شنیدن خبر قبولی آنها در دانشگاه با رتبه خوب معرفی کرد.

هاشم‌آقا مدرسه و دانش‌آموزانش را خانواده خودش حساب می‌کرد. امیر خوش‌شنو، پسر مرحوم، همین حرف را تصدیق می‌کند و می‌گوید: هرقدر که برای خانواده وقت می‌گذاشت، همان مقدار یا حتی بیشترش را برای دانش‌آموزان و مدرسه اختصاص می‌داد.


ارتباط صمیمی با دانش‌آموزان

او درباره دلیل فوت پدرش و قدرشناسی همکاران و دانش‌آموزانش می‌گوید: آبان سال‌۱۴۰۱ بود که پدر را به بیمارستان رساندیم. متأسفانه تشخیص اشتباه باعث شد او خیلی زود از بین ما برود. آن‌طور‌که به ما گفتند کیسه صفرای پدر پاره شد بود، اما تشخیص بیمارستان در ابتدا سکته قلبی بود. آنژیوی قلبی انجام دادند و وقتی متوجه اشتباه شدند باید دو روز صبر می‌کردیم تا بتوانند کیسه صفرا را عمل کنند. متأسفانه پدرم دوام نیاورد.

خاک‌سپاری را طبق وصیت در روستای پدری‌ام، جیم‌آباد، انجام دادیم. با اینکه راه دور بود، تعداد زیادی از همکاران و حتی دانش‌آموزانش تا روستا آمدند. بنر تسلیت پدر تا چندین‌ماه بر دیوار مدرسه نصب بود. پارسال برای سالگرد او به مدرسه رفتیم. بعد از اینکه دانش‌آموزان ما را شناختند، داغ پدرم برایشان زنده شد و خیلی‌ها گریه می‌کردند.


مراسم دانش‌آموزان برای مدیر

علی‌اکبر ظفری، مدیر فعلی مدرسه، ۱۰ سال با مرحوم خوش‌شنو دوست بوده و چند‌سال آخر هم در مدرسه همکارش بوده است. او درباره خصوصیات رفتاری مرحوم می‌گوید: هاشم‌آقا برای همکاران الگو بود و از دست‌دادنش برای همه گران تمام شد. بعد‌از فوت او مدت‌ها مدرسه روال طبیعی نداشت و همه، اعم از همکاران و دانش‌آموزان، ناراحت بودند. هاشم‌آقا خوش‌رفتار بود و نمی‌گذاشت حق دانش‌آموزان پایمال شود.

او حافظ حق همکاران هم بود. به‌خاطر همین خصوصیاتش بود که همگی دوستش داشتند. بعداز فوتش، مراسمی توسط دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان در مدرسه برگزار شد و مردم از همه‌جای محله مهدی‌آباد آمدند. دیدن آن جمعیت کافی بود تا بفهمیم چه انسان عزیزی را از دست داده‌ایم.

 

* این گزارش دوشنبه ۱۷ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۷ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44